آقای همکار یه جعبه شیرینی گرفته دستش و داره توی تک تکِ شعبه ها میچرخه ... :|
میاد توی اتاقِ من ... حالا از اون اصرار و از من انکار ... که نه نمیخورم و میل ندارم و خیلی ممنون و شیرین کام باشید و اینا ، دیدم بیخیال نمیشه و مجبور شدم بگم ببخشید من روزه ام ... نمیدونم انگاری چی شنیده بود که اینقدررر تعجب کرد ... واقعا ؟؟!! روزه اید ؟؟!!! راست میگید ؟؟!! خدا قبول کنه ، التماس دعا ... :|
میگم حالا خوبه توی همچین جایی کار میکنیم و ماشالله همکاران اینقدر اهمیت میدن به ماه رمضون و احتمالِ روزه داریِ بعضی ها ...
+ قبلش با دکترم صحبت کرده بودم ، گفت چون شرایطت کاملا نرماله و خودت و جنین در حالت طبیعی هستید روزه برات مشکلی ایجاد نمیکنه ... وَ خب خدا رو شکر روزا کوتاه تره و هوا هم خنکه و تعطیلات هم هست و منم که عاااااشقِ ماه رمضون و روزه گرفتناش ... ان شالله که خدا کمک میکنه و نی نی هم هیچیش نمیشه :)